English Version
This Site Is Available In English

انسان باید در هستی شناور باشد

انسان باید در هستی شناور باشد

در وادی دوم گفته می‌شود: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم».
این وادی به فلسفه وجودی خلقت اشاره می‌کند و می‌گوید: هیچ مخلوقی، بیهوده قدم به این جهان نمی‌گذارد. جمادات، گیاهان، حیوانات و انسان‌ها هیچ کدام بدون برنامه و حساب و کتاب خلق نشده‌اند، قطعاً هدفی از پیدایش آن‌ها وجود داشته است. ممکن است تصور شود که کوه‌ها بیهوده خلق شده‌اند؛ اما آن‌ها منابع آبی را در خود حفظ می‌کنند، هوای زمین را متعادل نگاه می‌دارند و خاک مورد نیاز گیاهان را تأمین می‌کنند یا اگر لاشخورها نبودند، جنگل‌ها و مراتع از اجساد حیوانات پر می‌شد، میکروب و آلودگی همه جا را فرا می‌گرفت؛ بنابراین می‌بینیم که هیچ کدام از مخلوقین الهی، بدون هدف و بیهوده خلق نشده‌اند. اگر انسان این‌گونه فکر کند به دلیل پندار نادرست او است که نتوانسته به فلسفه وجودی آن مخلوق پی ببرد.

اکنون انسان چه؟ آیا امکان دارد که انسان به عنوان اشرف مخلوقات، بیهوده خلق شده باشد؟ قطعاً این‌گونه نیست، خداوند بهای سنگینی برای بودن و حیات انسان پرداخته است. به او قدرت اختیار داده تا راه خود را انتخاب نماید، رشد کند و به تکامل برسد. انسان دارای استعدادها و توانایی‌های بالقوه بسیاری است که تنها با تلاش و حرکت در صراط مستقیم می‌تواند، از آن‌ها بهره‌برداری کند.
هر موجودی برای انجام عمل خاصی قدم به حیات می‌گذارد. هر زمانی که انسان، احساس ناامیدی و پوچی کرده و تصور کند که به آخر خط رسیده، نشان‌دهنده این است که از هدفی که به‌ خاطر آن به این جهان آمده، دور شده است و برعکس، هر موقعی که او احساس آرامش و خوشحالی کند؛ نشانه این است که به هدف تعیین شده خود نزدیک گردیده است.

اگرچه ما به طور دقیق نمی‌دانیم که برای انجام چه رسالتی به این جهان آمده‌ایم؛ اما با تزکیه، پالایش و تبدیل نار وجودی خویش به نور، این توانایی را به دست می‌آوریم تا الهاماتی که توسط روح به ما ارسال می‌شود را دریافت و به هدف خود واقف گردیم.

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. انسان بایستی در هستی شناور باشد. اگر دچار سکون شود، هیچ حرکتی جهت خدمت به هستی انجام ندهد، انسان مفیدی نباشد و یا به عبارتی تنها یک مصرف کننده باشد، به مرور زمان دچار ناامیدی و پوچی می‌شود. هر کجا که انسان احساس بیهودگی کند؛ بایستی بداند که از مسیر صحیح زندگی خود خارج شده و قوانین زندگی را زیر پا گذاشته است. تمامی جمادات، نباتات و حیوانات هر کدام به گونه‌ای در حال خدمت به هستی و مفید هستند؛ اما برخی از انسان‌ها فقط یک مصرف کننده بوده و همواره طلب‌کار هستی، جامعه و خانواده خود هستند.
انسان، زمانی شاد و امیدوار است و احساس بیهودگی نمی‌کند که به معنای واقعی عبد باشد. عبد بودن؛ یعنی بنده بودن و لازمه بنده بودن، مفید بودن و خدمت کردن به هستی است.

این وادی می‌خواهد به انسان امید بدهد؛ زیرا ناامیدی به‌ عنوان گناهی بزرگ و یکی از ابزارهای قدرتمند نیروهای منفی و بازدارنده است که حس پوچی به انسان داده و او را از حرکت و تلاش باز می‌دارد؛ بنابراین هرگاه انسان احساس ناامیدی کرد؛ بایستی با تفکر صحیح، شروع به حرکت و تلاش کند و بداند که خداوند در همه حال پشتیبان و یاری‌ رسان او است، مشروط بر اینکه او نیز در صراط مستقیم قدم بردارد و همواره در حال آموزش گرفتن و خدمت کردن باشد.

منبع: کتاب عشق، کتاب ۶۰درجه، کتاب حال شما چطور است و کتاب ادموند وهلیا
نویسنده: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر سادات (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .